اعتياد به سيگار و مصرف حشيش و سایر موادمعضلي جهاني است كه متأسفانه در كشور ما ايران هم سن شروع استفاده از آن به زير 15 سال تنزل كرده و هم آمار استعمال آنها در ميان دانشآموزان دبيرستان رو به گسترش است. در آمريكا روزانه 3000 نوجوان سيگار كشيدن را شروع ميكنند در ايران نيز متأسفانه رويكرد نوجوانان به استفاده از سيگار قابل توجه است به طوري كه در تحقيقي كه در سال 80 بر روي 4032 دانشآموز دختر و پسر انجام گرفت 2/7% پسران و 1% دختران دبيرستاني سيگاري بودند و علاوه بر آن ميانگين سن شروع سيگار در ميان آنان به زير 15 سال رسيده بود. از سوي ديگر در ميان سوء مصرفكنندگان مواد مخدر در ايران 391000 نفر، مصرفكننده حشيش هستند. نگاهي به اين آمار نگران كننده اهميت مداخله پيشگيرانه را در بين نوجوانان ضروري مينمايد. افزایش مصرف مواد مخدر میان نوجوانان و تنوع مواد مخدرو عوارض ناشی از آن یکی از حادترین مشکلات بهداشتی نوجوانان میباشد. مصرف موادمخدر یکی از جدی ترین معضلات بشری در سالهای اخیر و یکی از پیچیدهترین پدیدههای انسانی میباشد و تا به حال هیچ پدیدهای این قدر انسان را به چالش نخوانده است و برای اولین بار در تاریخ بشر با اپیدمی مواجه شدهایم که پایهها و بنیانهای جامعه انسانی را به تحلیل میبرد و پیشگیری از آن نیازمند کاربرد تئوریهای متعدد در رشتههای علمی مختلف و روشها و تکنیکهای متنوع میباشد.
انتشار مصرف مواد مخدر در نوجوانان بالاتر از هرگروه سنی است و به خصوص در طی دهه 1960 تا 1970 سو مصرف مواد افزایش یافت و از سال 1992 مصرف داروهای ممنوعه در میان نوجوانان و به خصوص دانشآموزان افزایش یافته است. بر اساس برآوردی که صورت گرفته است بیش از 48 درصد دانشآموزان در آمریکا قبل از اتمام دوره دبیرستان از داروهای ممنوعه استفاده كردهاند و بیشترین میزان بروز مصرف مواد مخدر در سنین 18 تا 24 سالگی میباشد. مصرف سيگار مهمترين عامل قابل پيشگيري بيماري و مرگ و مير در جهان بوده و تخمين زده ميشود كه مرگ و مير ناشي از مصرف سيگار از مجموع مرگهاي ناشي از مصرف الكل و ساير مواد غيرقانوني، ايدز، مسموميتها، سوانح و تصادفات، خودكشي و قتل بيشتر است. آمارهاي كشورهاي غربي نشان ميدهد كه در حدود يك پنجم كل مرگ و ميرها، قابل اسناد به مصرف سيگار بوده و بطور متوسط طول عمر افراد سيگاري 14-13 سال كمتر است. همچنين، گزارش سازمان جهاني بهداشت در سال 2001 نشان ميدهد كه سالانه حدود 4 ميليون نفر در جهان به دليل مصرف سيگار جان خود را از دست ميدهند و تخمين زده ميشود كه اگر روند افزايش مصرف سيگار به همين ترتيب پيش برود، تا سال 2020 مصرف سيگار و سایر مواد علت مرگ 10 ميليون نفر در سال خواهد بود كه 7 ميليون نفر آنها مربوط به كشورهاي در حال توسعه خواهد بود. از بين بيماريهايي كه مسئول بيشترين تعداد مرگ و ميرها هستند، ميتوان به بيماريهاي قلبي عروقي، سرطانها و بيماريهاي ريوي اشاره كرد، بطوريكه سيگار علت 20% مرگهاي ناشي از بيماريهاي قلبي و 30% مرگهاي ناشي از سرطان (90% مرگهاي ناشي از سرطان ريه) محسوب شده و ريسك مرگ و مير ناشي از بيماريهاي ريوي مزمن را نيز 10 برابر ميكند. علاوه بر آمارهاي بالاي مرگهاي ناشي از سيگار، مصرف سيگار به تقريباً تمامي ارگانهاي بدن صدمه زده و موجب بروز يك فهرست طولاني از بيماريهاي مربوط به دستگاههاي مختلف بدن ميشود كه ممكن است با ناتوانيهاي نسبي و يا كامل همراه باشد. همچنين مصرف سيگار و سایر مواد بار مالي زيادي نيز براي جامعه به همراه دارد. اين شامل هزينههاي بالاي تهيه سيگار و مواد مختلف، درمان بيماريهاي ناشي از مصرف مواد و هزينههاي ناشي از كاهش بهرهوري افراد معتاد و از دست رفتن هزاران روز كاري در سال ميشود و در نهايت، به تمامي موارد فوق، اين حقيقت را نيز بايد اضافه كرد كه مصرف سيگار که در دوره نوجوانی شیوع بالایی دارد، به عنوان يك ماده دروازهاي براي سوء مصرف ساير مواد نيز محسوب ميشود كه مخاطرات بسيار جدي براي فرد و جامعه به دنبال دارد. از آنجايي كه دولت هر ساله هزينه هنگفتي را صرف مبارزه و پيشگيري پديده اعتياد مي كند، لذا ضرورت مطالعه و شناخت علمي ویژگی های شخصيت در نوجوانان در معرض خطر مصرف مواد براي كمك به سازگاري آن ها از يك طرف و كاهش آسيب هاي روانشناختي آن ها از طرف ديگر، براي متخصصين روانشناسي و روانپزشكي حائز اهميت مي باشد. شناسايي اختلالات رواني همراه، يكي از فاكتورهايي است كه مي تواند متخصصان را در شناسايي افرادی که در معرض خطر مصرف مواد قرار دارند راهنمايي نموده و به آن ها براي برنامه ريزي افرادي كه در معرض خطر بيشتري هستند كمك نمايد. همانطور که عنوان شد به دلیل حساسیت دوران نوجوانی در این دوره از زندگی عوامل خطرساز تاثیرات تهدید کننده ای بر زندگی فردی و همچنین جامعه و زندگی اجتماعی می تواند داشته باشد . امروزه در زمینه پیشگیری از سوء مصرف مواد بر عوامل خطرساز به عنوان یک چهارچوب توصیفی و پیش بین تاکید می شود(هاوکینز، کاتالانو و آرتور ، 2002 ).